هانیه وهابی - این کتاب برای آشنایی بهتر نوجوانان با زندگی حضرت فاطمه(س) نوشته شده است. در این کتاب با نیکوییهای شخصیت دختر پیامبر خدا آشنا میشویم.
در بخشی از این کتاب ارزشمند میخوانیم: دشمنان پیامبر(ص) با شنیدن خبر تولد حضرت فاطمه(س) خوشحال شدند و ایشان را آزار داده، میگفتند: «تو ابتر هستی! یعنی پسری نداری که نسل تو ادامه پیدا کند و دیگر کسی نیست که بعد از تو مردم را به دین اسلام دعوت کند.»
اما خداوند یکتا برای اینکه مقام و بزرگی حضرت فاطمه(س) را نشان بدهد، سورهی کوثر را بر حضرت محمد(ص) نازل کرد و از آن حضرت خواست که قربانی کند و شاد باشد.
در این سورهی مبارک، پروردگار عالمیان به رسولش فرمود: «نسل تو از همین دختر پاک ادامه پیدا میکند.»
پیغمبر هم راضی به امر خداوند بود و دخترش را بسیار دوست میداشت. همیشه او را در آغوش میگرفت و میبوسید و میگفت: «فاطمه بوی بهشت میدهد.»
حضرت فاطمه(س) چهرهای نورانی داشت و برای پدر و مادرش دختری خوب و مهربان بود. او زندگی سختی داشت. در کودکی مادر عزیزش، خدیجهی فداکار، را از دست داد.
خدیجه(س) در تمام زندگیاش با پیامبر(ص) همیشه یار و غمخوار ایشان بود و هنگامی که مردم بتپرست، آن حضرت را مورد اذیت و آزار قرار میدادند، با روی خوش به پیامبر گرامی اسلام امیدواری میداد.
اما پس از خدیجه(س) تنها یار و همراه پیامبر(ص) حضرت فاطمه(س) بود.
وقتی بتپرستان نادان در کوچه و بازار به سوی حضرت محمد(ص) سنگ پرتاب میکردند و به روی مبارک ایشان خاک میریختند، فاطمه(س) با ناراحتی در حالی که اشک در چشمان نازنینش جمع میشد، سر و روی پدر را پاک میکرد و مانند یک مادر از ایشان مراقبت میکرد.
به همین دلیل رسول اکرم(ص) همیشه به دخترش میفرمود: «امابیها» یعنی «فاطمهجان، تو مثل مادرم هستی».
حضرت فاطمه(س) پاکترین زن دنیا بود.